۰۹:۳۱۲۵
بهمن
خلاصة کتاب «تعریفها و مفهوم فرهنگ»
بخش اوّل: واژة فرهنگ در زبان و ادب فارسی
مؤلف در این بخش به ذکر نمونههایی از کاربرد واژه فرهنگ در متنهای پهلوی، در واژهنامهها، و در نثر و شعر کهن فارسی، میپردازد. این بخش ابتدا درآمدی دارد که ذکر برخی از نکات مندرج در آن خالی از لطف نیست.
واژة فرهنگ، گمان میرود از پیشوند «فر» به معنای پیش، و ریشة باستانی ثنگ، به معنای کشیدن باشد. از این ریشه است واژههای فارسی «هنگ» به معنای قصد و آهنگ، «هنجیدن» و «هیختن» و «انجیدن» به معنای بیرون کشیدن و برآوردن. از همین ریشه، با افزودن «فرـ»، «فرهختن»، «فرهیختن»، و «فرهنجیدن» را داریم به معنای تربیت کردن، ادب آموختن و تأدیب کردن. (صص32-25)