نگارستان

نگارستان

نقدی بر فیلم «حوض نقاشی»- ساخته مازیار میری

پنجشنبه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۲، ۰۸:۳۱ ب.ظ

 

از اینکه تهیه کننده این فیلم، منوچهر محمدی است، می شد حدس زد که فیلم استخوان دار و خوبی است. شاکله کلی فیلم، شباهت زیادی به فیلم «طلا و مس» دارد. شاید اینکه نویسنده فیلمنامه هر دو فیلم یکی بوده است، شاهد خوبی بر این مدعا باشد.

این فیلم نکات مثبتی به لحاظ فیلمبرداری، طراحی صحنه و چهره پردازی داشت؛ اما به نظر من، به لحاظ شخصیت پردازی، فیلمنامه، و داستان پردازی دارای نکات منفی بسیاری بود.

از نکات مثبت شروع می کنم. همانطور که گفتم، یکی از نقاط قوت این فیلم، قاب بندی نماها، و فیلمبرداری بود. دوربین مزاحم نبود و نماها هوشمندانه گرفته شده بود. اکستریم لانگ شات آخر فیلم هم نسبتاً خوب از آب در آمده بود و می توانست توجیه گر نام این فیلم باشد. طراحی صحنه هم خیلی خوب انجام شده بود. و آکسسوارها متناسب با هم بوده و به زیبایی نماها کمک می کردند.

اما نقاط ضعف این فیلم؛ مهمترین نقدی که من به این فیلم دارم، این است که روایت داستان به شدت کند و خسته کننده بود. تنها کار من به عنوان مخاطب این بود که لحظه شماری کنم، کی سهیل سر عقل بیاید و به خانه برگردد. فیلمنامه به جز دو سه صحنه از تعلیق خالی بود. و اگر تعلیقی هم بود دیگر جذابیتی برای مخاطب نداشت. چون مخاطب می دانست که اتفاق غیر مترقبه و فاجعه باری که داستان را با گره تازه ای همراه کند اتفاق نخواهد افتاد. مثال می زنم. آنجایی که رضا به پشت بام خانه رفته است و مریم می خواهد از نردبام بالا رفته، نزد او برود؛ دوربین روی پاهای مریم کلوزآپ می کند، و صحنه این گونه وانمود می کند که مریم می افتد. اما این اتفاق نمی افتد و در یک صحنه او منصرف شده و بر می گردد و در صحنه دیگر بدون مشکلی به پشت بام می رسد. در صحنه اول، تعلیق نسبتا خوب از آب درآمد اما در صحنه دوم دیگر مخاطب نگران پایین افتادن مریم نبود. چون به نیت فیلمنامه نویس پی برده بود و می دانست او قصد خلق یک فاجعه و گره جدید را ندارد. و این خیلی برای یک فیلم بد است که مخاطب از میانه آن به نیت نویسنده فیلمنامه پی ببرد. چراکه دیگر فیلم برای او جذابیت نخواهد داشت و هرچقدر هم که نویسنده عنصر تعلیق را اضافه کند فایده ای نخواهد داشت. مثال دیگر که برای من خیلی عذاب آور بود؛ صحنه های رد شدن مریم از خیابان بود. که بارها و بارها تکرار می شد و جز ملال و خستگی برای مخاطب چیزی به همراه نداشت. در اینجا هم ابتدا تعلیق نویسنده کارساز بود اما در صحنه های بعد بخاطر همان نکته ای که گفتم برای مخاطب جذابیت نداشت.

نقد دیگر من به این فیلم، بازی شهاب حسینی و نگار جواهریان است. گرچه واقعا باید از این دو بخاطر زحمتی که کشیدند تقدیر کرد. اما چه کنم که نمی توانستم این دو را جای دو شیرین عقل بگذارم. گویی آن ها شهاب حسینی و نگار جواهریانی هستند که به دیالوگ خود شکلک در آوردن را افزوده اند. ضمن اینکه عمده این دیالوگ ها مانع از این می شد که من به عنوان مخاطب بتوانم بازی آن دو را واقعی حس کنم.

نقد دیگر من، به شخصیت پردازی سهیل مربوط است. این بچه در یکجا همچون یک انسان بالغ عاقل رشدیافته فکر می کند، سخن می گوید و رفتار می کند. و در جایی دیگر خیلی کلیشه ای، بچه لوسی می شود و از خانم معلمش می خواهد که مامانش شود و او بچه اش گردد. خلاصه، رفتار او به نظر من به یک بچه ده ساله کلاس چهارم نمی خورد.

 

کلیشه ای تر از شخصیت این بچه، شخصیت شوهر خانم معلم بود. که اصلا من نمی دونم چه جوری آنرا توصیف کنم. پس بهتر است که اصلا توصیف نکنم.

در کل فیلم ضعیفی بود؛ گرچه می توانست خیلی بهتر از این ها باشد. هما نطور که گفتم به نظر بنده مشکل اصلی این فیلم داستان فیلم و روایت آن بود.

محمدساجد هاشمی  


۹۲/۱۲/۲۲ موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد ساجد هاشمی

حوض نقاشی

نقد فیلم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی