نگارستان

نگارستان

چهارشنبه سوری در تاریخ اجتماعی ایرانیان

سه شنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۲، ۰۲:۲۵ ب.ظ

«چهارشنبه سوری در تاریخ اجتماعی ایرانیان»

(وجه تسمیه، تاریخچه، و آئین­های چهارشنبه سوری)

تحقیقی از «محمّدساجد هاشمی» برای درس تاریخ اجتماعی

 

وجه تسمیه

 

شنبه، واژه­ای سامی است که به فارسی درآمده، و در اصل شَنبَد بوده است. البته برخی نیز، «شنبه» را واژه­ای فارسی برگرفته از «شامپت» به معنای «نیم­شب» دانسته­اند.

«سور»، در زبان و ادبیات فارسی و برخی گویش­های ایرانی به معنای جشن، مهمانی، و سرخ به کار رفته است. این واژه در «ختنه سوران» به معنای جشن و در «سور دادن» به معنای مهمانی دادن و در گویش­هایی مانند کردی به معنی «سرخ» استعمال می­شود.  به این اعتبار که در شب چهارشنبه آخر سال ایرانیان جشن می­گیرند و شادی و سرور می­کنند، و آتش می­افروزند و با شعله­های آتش دل تاریک شب را سرخ و روشن می­کنند، می­توان شب چهارشنبه سوری را جشن شب چهارشنبه یا شب چهارشنبه سرخگون و سرخ­فام دانست. (بلوکباشی،1380­:54)

نظرات در باب تاریخ نامگذاری شب چهارشنبه آخر سال به «چهارشنبه سوری» متفاوت است. مقدم(1337)، در مقاله­ای با نام چهارشنبه­ سوری در مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران مدعی شده است که طبق حساب ستاره­شناسی زردشت در سال 1725 پیش از میلاد، تحویل سال، ظهر روزی مطابق با سه­شنبه بوده که نقطه اعتدال از برج ثور به برج حمل (از شاخی به شاخی) انتقال می­یافت. در آن سه­شنبه، نیمه صبح آن جزء سال پیش به شمار می­آمده و نیمه پس از ظهرش جزء سال نو بوده که با حساب آغاز روز از نیم­شب، چهارشنبه فردای آن روز، نوروز و اول سال بوده و شب چهارشنبه را به این مناسبت جشن گرفته و آتش روشن کرده­اند و شب چهارشنبه سوری شده است. (بلوکباشی،1380­:55 به نقل ازمقدم، 1337­:79) اما در مقابل این نظر، رجبی (1375) در کتاب خود با نام «جشن­های ایرانی» معتقد است که اصطلاح چهارشنبه سوری، پیش از اسلام نمی­توانسته است برای کسی شناس باشد. گذشته از واژه «شنبه» که ریشه­ای سامی دارد، روزشماری پیش از اسلام به جای شمردن نام­های هفته، با شمارش نام­های 30 روز ماه انجام می­گرفت. بر این اساس، چهارشنبه سوری، نامی از سده­های اخیر است و در قدیم بدان «شب سوری» گفته می­شد. (رجبی،1375­:19) او به بخشی از کتاب تاریخ بخارا اثر «ابوبکر محمدبن جعفر النرشخی» اشاره می­کند که در احوال منصور بن نوح چنین می­گوید:

«... و چون امیر سدید منصور بن نوح به ملک بنشست اندر ماه شوال سال سیصد و پنجاه به جوی مولیان، فرمود تا آن سراها را دیگر بار عمارت کردند و هرچه هلاک و ضایع شده بود بهتر از آن به حاصل کردند. آن­گاه امیر سدید به سرای بنشست و هنوز سال تمام نشده بود، که چون شب سوری، چنان که عادت قدیم است، آتشی عظیم افروختند. پاره­ای آتش بجست و سقف سرای درگرفت و دیگرباره جمله سرای بسوخت و امیر سدید هم در شب به جوی مولیان رفت ...» (تاریخ بخارا،1375­:19)

پیشینه

از زمان پیدایش جشن چهارشنبه سوری و چگونگی شیوه و آداب برگزاری آن آگاهی فراوانی در دست نیست. قدیم­ترین نوشته­ای هم که از این جشن به اشاره یاد می­کند، همان است که از تاریخ بخارا، با عنوان «شب سوری» نقل شد. (بلوکباشی،1380­:55) بنابراین می­توان گفت که در سده چهارم هجری جشنی در آخرین روزهای سال معمول بوده است که به احتمال زیاد جشنی هم که امروزه در شب چهارشنبه آخر سال با عنوان چهارشنبه سوری برپا می­شود، دنباله همان جشنی است که مؤلف تاریخ بخارا از آن یاد نمود. همچنین در متن مزبور آمده است «...چنان که عادت قدیم است، آتشی عظیم افروختند...» که می­تواند نشانگر این باشد که این رسم در گذشته نیز معمول بوده است.

گذشتن سیاوش از آتش و ارتباط آن با چهارشنبه سوری

برخی معتقدند که جشن چهارشنبه سوری، یادگار و بازمانده از گذر سیاوش از آتش است، که البته آن یک مراسم کهن و سنتی برای اثبات بی­گناهی موسوم به «ورنگه» یعنی آزمایش ایزدی بوده است. سرگذشت زندگی سیاوش به تفصیل در شاهنامه فردوسی آمده است. آموزنده ترین قسمت این جریان تاریخی گذشتن سیاوش از خرمن آتش به منظور برائت از اتهام و اثبات بی­گناهی وی بوده است. آثار و علائم اندکی که از جریان تاریخی فوق به جای مانده است (مؤلف اشاره­ای به چیستی و کیفیت این علائم نمی­کند) نشان می­دهند که سیاوش در چهارشنبه روزی به دستور افراسیاب کته ده و یک روز پس از کشته شدن وی، فرزندش کی­خسرو در روز پنجشنبه یکم فروردین ماه متولد می­شود. و چون در آیین زردشتی مراسم سوگواری در رثای مردگان جائز نیست، پارسیان زردشتی در آخرین شب چهارشنبه پایان سال از آتش می­گذشته­اند تا خاطره سیاوش به منظور دفاعت از عفت و پاکدامنی جاودان باقی بماند. (رضی، 1383­:95)

سبب برگزاری جشن

عرب­ها روز چهارشنبه هر هفته را مانند روز سیزده هر ماه نحس و بدشگون می­دانستند. این اعتقاد عربی در زمان حکومت تازیان در ایران، در اندیشه ایرانیان راه یافت و ایرانیان هم مانند عرب­ها چهارشنبه را بدشگون و شوم پنداشته و برای رفع آسیب­های آن رو به جشن و شادمانی آورده­اند. بنا به روایتی عامه مردم شب چهارشنبه و روز چهارشنبه را نحس و بدیمن می­دانستند و باور داشتند که «شب چهارشنبه مال عایشه است!» و رفتن به عیادت بیمار را در غروب و شب چهارشنبه بدیمن می­دانستند. (بلوکباشی،1380­:56)

منوچهری دامغانی می­گوید:

چهارشنبه که روز بلاست باده بخور                              به ساتگین می خور تا به عافیت گذرد

از این رو می­توان دریافت که ایرانیان نو مسلمان نخستین سده­های اسلامی، برای دور کردن شومی و نحسی چهارشنبه آخر سال که از هر چهارشنبه دیگر بدشگون تر پنداشته می­شده- شب پیش از آن را همچون شب سوری که آئینی قدیم بود جشن می­گرفتند و آتش می­افروختند و به آئین ایرانیان باستان به آتش افروزی و ترانه­خوانی می­پرداختند. (بلوکباشی،1380­:56 به نقل ازپورداود، 1343­:43)

رسوم کهن و معاصر چهارشنبه سوری

این جشن نیز مانند دیگر جشن­ها و آئین­های ایرانی، دارای رسوم خاصی بوده است. برخی از این رسوم مربوط به دهه­ها یا حتی سده­های پیش است و امروز به پررنگی گذشته نیست. برخی از آن­ها نیز در گذشته معمول نبوده و امروزه به کار می­روند. همچنین برخی از آن­ها مختص شهر و منطقه­ای خاص می­باشند و برخی دیگر وجهه­ای عمومی دارند. در این بخش سعی شده است، به برخی از رسم و رسوم عمومی و نیز خاص مربوط به چهارشنبه­سوری و نیز رسوم قدیمی­تر و معاصر آن به اختصار اشاره گردد.

1.       افروختن آتش و بوته افروزی (کپه کردن بوته­ها روی بام یا زمین حیاط خانه پیش از پریدن آفتاب و سپس آتش زدن آن در شب و جهیدن از روی آن)

2.       خواندن سرود مخصوص (به هنگام افروختن آتش و جهیدن از روی آن یک سرود فولکلور، عمومی و جاودانه وجود دارد که در تمام نقاط ایران زمین خوانده می­شود:

زردی من از تو                   سرخی تو از من)

3.       آب­پاشی و آب بازی (برای دور کردن آفت و بلا آب روی افراد،  وسائل و دیوارهای خانه خود می­پاشند)

4.       فالگوش نشینی(دخترانی که شوق شوهر کردن دارند، غروب شب چهارشنبه نیت می­کنند و در سر گذر یا سر چهارسو می­ایستند و گوش به صحبت رهگذران می­سپارند و به نیک و بد گفتن رهگذران تفأل می­زنند)

5.       قاشق زنی (مخصوص زنان و دختران آرزومند و حاجتدار است که قاشقی با کاسه­ای مسین برمی­دارند و شب هنگام در کوچه و گذر راه می­افتند و در برابر هفت خانه می­ایستند و بی­آنکه حرفی بزنند پی در پی قاشق را بر کاسه می­زنند. صاحب خانه هم که می­داند قاشق­زنان نذر حاجتی دارند، شیرینی یا آجیل، یا برنج و بنشن و یا مبلغی پول در کاسه­های آنان می­گذارد.)

6.       بخت گشایی (کارهایی که برخی بانوان خانواده­های سنتی تهران برای گشودن بخت دختران در شب چهارشنبه آخر سال می­کردند؛ از جمله این که پس از بوته افروزی، زنی نیمسوزی برمی­داشت و با آن در پی دخترش می­دوید و او را از خانه بیرون می­راند تا در سال نو از خانه پدر به خانه شوهر برود)

7.       کوزه شکنی (تا زمانی که در میدان ارک تهران نقاره­خانه­ای بود، زنان برای دور کردن قضا و بلا از خود و خانواده به آنجا می­رفتند و کوزه نو و آب ندیده­ای را از بالای سر در نقاره­خانه به زمین می­افکندند و می­شکستند)

8.       فال کوزه (زنان گردهم می­آمدند و کوزه دهان­گشاده کوچکی را در میان خود می­گذاشتند و هریک چیزی را به نام خود نشان می­گذاشتند و در کوزه می­انداختند. زنی هم چند تکه کاغذ تا شده را که بر روی هریک از آنها غزلی از حافظ نوشته شده بود در کوزه می­انداخت. آن­گاه، دختر نابالغی دست در کوزه می­کرد و کاغذی را همراه یکی از نشانه­ها بیرون می­آورد. زنی کاغذ را باز می­کرد و غزل آن را می­خواند. معنای غزل پاسخ نیت و فال زنی بود که نشانه­اش را با کاغذ از کوزه بیرون آورده بودند)

9.       باطل کردن سحر و جادو (برای این کار «قلیاب» یا «قلیاب سرکه» درست می­کردند و آن را در چهار کنج خانه و اتاق و سردر کوچه می­پاشیدند)

10.   نقاره زدن (که در تهران و مشهد مقدس رایج بود.)

11.   خرید لوازم جشن (بنا به رسم هر منطقه تغییر می­کرد اما معمولا جارو و اسپند خریداری می­شد. جارو برای غبارروبی و اسپند برای دود کردن در استقبال از ارواح و دفع پلیدی­ها)

12.   آش چهارشنبه سوری (خانواده­هایی که بیمار یا حاجتی داشتند برای برآمدن حاجت و بهبود یافتن بیمارشان نذر می­کردند و در شب چهارشنبه آخر سال «آش ابودردا» یا «آش بیمار» می­پختند و آن را اندکی به بیمار می­خوراندند و بقیه را هم در میان فقرا پخش می­کردند)

13.   رفع نحسی کودک (برای بریده شدن «غش» و «ریسه» کودک شیرخوار و از میان بردن «نحسی» اش او را به میدان ارک می­بردند و سه بار از زیر نقاره خانه و لوله توپ مروارید می­گذراندند.)

14.   تقسیم آجیل چهارشنبه سوری (زنانی که نذر و نیازی می­کردند در شب چهارشنبه آخر سال، آجیل هفت مغز به نام «آجیل چهارشنبه سوری» از دکان رو به قبله می­خریدند و پاک می­کردند و می­خوردند. البته امروزه، آجیل چهارشنبه سوری جنبه نذرانه­اش را از دست داده و از تنقلات شب چهارشنبه سوری شده است.) آآ

15.   چهارشنبه خاتون (مردم گیل و دیلم به بانوی وهمی زیبایی به نام «چارشنبه خاتین» اعتقاد دارند و می­گویند این زن زیبا در داخل آب چاه­ها زندگی می­کند و از سرنوشت همه چیز و همه کس آگاه است. اگر کسی در نیمه شب «گول گوله چارشنبه» (چهارشنبه سوری) نیت کند و به قصد باخبر شدن از سرگذشت خود سر و گردنش را وارد دهانه چاه نموده چندین با چهارشنبه خاتون را به نام بخواند، خاتون از شخصی که او را خوانده می­خواهد تا گیسویش را بگیرد و او را از چاه بیرون بکشد. اگر شخص پاک باشد و جرأت بکند و به خواست او عمل نماید، آرزویش برآورده می­شود، ولی اگر پاک نباشد و یا بترسد، چهارشنبه خاتون از چاه درآمده سیلی محکمی به او می­زند و پنهان می­گردد.)

16.   شال اندازی (که در مناطق کوهستانی استان گیلان از رسوم رایج چهارشنبه سوری بود که گاهی معنی خواستگاری از دختر صاحب­خانه را داشت)

17.   نمک دادن (در شیراز مردم سبدی محتوی بسته­های نمک روی سر می­گذراندند و در کوچه­های شهر می­گردند و به هر رهگذری که برخورد کردند یک مشت نمک می­دهند و در قبال آن پول می­گیرند... و فردای آن روز، چهارشنبه، آش می­پزند و برای دوستان خود می­فرستند)

18.   آتش زدن پارچه و خرید اسپند (در اصفهان مردم پارچه­های آبی رنگی را آتش زده و از روی  آن می­جهند و شعر معروف چهارشنبه را زمزمه می­کنند، همچنین پس از عبور از مقابل هفت فروشگاه عطاری، نهایتا از یکی اسپند خریده و در خانه آن را با بخور به نشانه ترکیدن چشم حسود و بدخواه دود می­کنند)

19.   رفتن به مناطق متروک و غارها (این رسم در لنجان اصفهان رایج بود که زنان برای بچه­دار شدن و کامروایی به محله خلوت پیراحمدی می­روند و آش سبزی بر آتش می­گذارند و می­خورند و به تهیدستان می­دهند)

20.   ترقه زدن (که امروزه رواج بسیار زیادی پیدا کرده است)

 

 

 

 

 

 

منابع و مآخذ:

1.       آخته، ابوالقاسم(1385) جشن­ها و آئین­های شادمانی در ایران، تهران: اطلاعات

2.       ابوبکر محمدبن جعفر النرشخی(1363) تاریخ بخارا، تصحیح و تحشیه مدرس رضوی، تهران: انتشارات بنیاد فرهنگ ایران

3.       بلوکباشی، علی(1380) نوروز جشن نوزایی آفرینش، تهران: دفتر پژوهش­های فرهنگی

4.       پورداود، ابراهیم(1343) آناهیتا، تهران: امیرکبیر

5.       رجبی، پرویز(1375) جشن­های ایرانی، تهران: فرزین

6.       رضی، هاشم(1383) جشن­های آتش، تهران: بهجت

7.       زنده­دل، حسن(1387) مراسم اقوام ایرانی، تهران: نشر ایرانگردان

8.       مقدم، محمد(1337) «چهارشنبه سوری» در مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، سال پنجم (فروردین 1337)، ش3

 

نظرات  (۱)

در وجه تسمیه ی چهارشنبه سوری توی کتابی خوندم که "سوری" نمیتونه معنی "سوروشادی" یا "سرخی" داشته باشه، درواقع "چهارشنبه سویی" هستش بمعنی "آب چهارشنبه". در فارسی اول مضاف میاد و بعد مضاف الیه یا اینکه صفت بعد از موصوف میاد که در اینجا برعکسه و طبق دستورزبان ترکی نوشته شده است: مثل "چهارشنبه بازاری" که رسمیه در آذربایجان که در چهارشنبه ی آخرسال بچه ها میرن خرید و آینه و شانه و ... میخرن، در گذشته مردم ایران بخصوص مردم آذربایجان 4تا از چهارشنبه های آخر سال را جشن میگرفته اند، با نام های چهارشنبه ی آتش، چهارشنبه ی آب، چهارشنبه ی خاک و چهارشنبه ی باد. آتش و آب و باد و خاک 4عنصر مهم در ایران باستان بوده اند. گذر زمان باعث شده این 4 چهارشنبه تبدیل به یک چهارشنبه شوند و اون چهارشنبه سویی یا چهارشنبه سوری بشه که آخرین چهارشنبه ی ساله. در آذربایجان هنوز هم در روستاها در روز چهارشنبه سوری از چشمه ها ظرف آبی به خونه میارن و اونو خوش یمن میدونن و علاوه بر آتش از روی آب هم میپرن. حتی آب رو همراه با آینه برسر سفره ی عید میذارن که امروزه به اشتباه داخلش ماهی قرمز هم میندازن.
پاسخ:
سلام بر شما
خیلی ممنون از توضیحات مفیدی که بیان کردید.
لطفا اگر ممکنه مشخصات کتابی رو که در این رابطه مطالعه کردید، بفرمایید تا این مطلب رو با ذکر منبع به این مقاله اضافه کنم.
با تشکر

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی